جدول جو
جدول جو

معنی دس بلار - جستجوی لغت در جدول جو

دس بلار
ریسمان کمکی باربند که به پالان اسب بسته شود، بستن ریسمان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

برادرخوانده، یار و مددکار مثل برادر
فرهنگ گویش مازندرانی
دست ابزار
فرهنگ گویش مازندرانی
طنابی که جهت مهار پالان اسب یا خر به آن بسته و از بین دو دست
فرهنگ گویش مازندرانی
سینه پوش، طنابی که از بین دو دست چهارپا رد کنند
فرهنگ گویش مازندرانی
خمیازه
فرهنگ گویش مازندرانی
از شدت نگرانی وامانده شدن، از سر واشده، پر و لبریز شدن ظرف
فرهنگ گویش مازندرانی
باغ کوچک صیفی کاری، باغچه ی کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
کوزه ی کوچک، تنگ
فرهنگ گویش مازندرانی